loading...
نیو جوک
رضا بازدید : 8 پنجشنبه 07 شهریور 1392 نظرات (0)

از شیخ بهایی پرسیدند: سخت میگذرد،چه باید کرد؟
گفت: خودت که میگویی سخت میگذرد، سخت که نمی ماند!
پس خدارو شکر که می گذرد و نمی ماند …ا

رضا بازدید : 9 دوشنبه 04 شهریور 1392 نظرات (0)

روزی شیخ همراه مریدان به بیابان رفته وگروهی از انان پرسپولیسی وگروهی استقلالی
بادی وزید وپرسپولیسی ها را برد
استقلالی ها که در تعجب ماندند از شیخ سوال کردند که چرا بادمارابا خود نبرد
شیخ فرمود زیرا شما سوراخ سوراخ میباشید
استقلالی ها جامه دریدند و رفتند پنچر گیری
قرمزاش بلایکند

رضا بازدید : 4 پنجشنبه 31 مرداد 1392 نظرات (0)

دختر زشت

 

یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بى‌کمالات بود.
یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخن‌هایش حنا مى‌گذاشت، آهى کشید و رو کرد به مادرش و گفت: «اى ننه، مى‌گویند» بهار عمر باشد تا چهل سال. با این حساب، توپ سال نو را که در کنند، دختر یکى یک دانه‌ات، پایش را مى‌گذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم را در خانه‌ی شوهر سپرى کنم و من شنیده‌ام که یک دستگاهى هست که به آن مى‌گویند «کامپیوتر» و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این دستگاه‌ها برایم مى‌خرى یا این که چى؟»

 

رضا بازدید : 6 چهارشنبه 30 مرداد 1392 نظرات (0)

کودکی دوان دوان سمتم امد گفت اقا (اغا -عاغا ) چسب ذخم بخر گفتم اگر تمام چسب هایت را بخرم نه دل من خوب میشه نه تو پولدار میشی گفت : مردک پول نداری فلسفه نساز

قیافه من :S

اون : @

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 88
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 31
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 118
  • بازدید سال : 121
  • بازدید کلی : 659